چهار سال پیش، مهمان منزل خانواده طلوعیان بودیم؛ خانوادهای شناختهشده در محله رضائیه که فعالیتهایشان زبانزد است. مؤسس هیئت شصتساله محله با نام هیئت عزاداران حسینمظلوم (ع) پدر خانواده، علیمحمد طلوعیان، بوده که به رحمت خدا رفته است، اما همسرش افتخار کورهپزقزوینی هم نقش اساسی داشته و دارد. سوژه ما در آن گفتگو همین بانوی خدمتگزار اهلبیت (ع) بود. حالا پساز سالها دوباره سراغش رفتهایم تا یادی از آشنای قدیمی کنیم.
افتخارخانم در بستر بیماری است و آلزایمر دارد. پرستاری تمام وقت از او مراقبت میکند و فرزندانش هم دوروبرش میچرخند. جدا از این همسایهها هم بامعرفت هستند و هرروز عدهای به او سر میزنند و جویای احوالش هستند.
خاطرم هست که در گفتوگوی چهار سال پیش همان اول برای دیگ، یاری میخواست و گفت: «فکر کردم آمدهاید به ما چیزی بدهید.» پرسیدم: «چه بدهیم؟» با لبخند گفت: «اسکناس.» پرسیدم «چقدر؟» گفت: «زیاد؛ اگر زیاد بدهید، شله میدهیم، وگرنه پلو.»
ادامه داد: «۱۰ شب آخر هم خودم سفره دارم. میوه میدهم، روضهخوانی هم هست. روز آخر هم دیگچه میدهم. به حاجی خدا بیامرز میگفتم ۱۰ شب اول محرم نذر تو، ۱۰ شب آخر نذر من. هیئت راه افتاد. من هم سفرهام را برپا کردم. همه هم نذر و حاجت میگیرند. جهیزیه هم درست میکنم و تا الان چهار دختر نیازمند را عروس کرده و جهیزیه دادهام.
خدا برای همه درست کند. هرکس به حد وسعش به هیئت کمک میکند. خود من، هزینه هیئت را از مغازه اغذیهفروشی که دارم و کمکم جمع میشود، تأمین میکنم. خدا را شکر میکنم. به امید خدا تا زندهام مجلس امامحسین (ع) را برپا میکنم. با خدا باش، پادشاهی کن. خدا آدم را درمانده و ذلیل نمیکند.»
حسین طلوعیان، فرزند حاجخانم و مسئول هیئت عزاداران حسین مظلوم (ع)، میگوید: با اینکه حال مادر خوب نیست، هنوز طبق هرسال در مناسبتهای مختلف، کارها را انجام میدهیم. در ماه مبارک رمضان سه شب قدر مراسم احیا در خانه مادر برگزار شد و بهجز افطاری، سحری هم به مهمانان داده شد. افطار را همانجا در خانه صرف میکردند و سحری را میبردند.
حسینآقا یادی از فعالیتهای مادرش میکند و میگوید: مادر بیماری آلزایمر دارد و یک پرستار شبانهروز از او مراقبت میکند. مسئول واقعی هیئت جمعیت عزاداران حسین (ع)مظلوم از همان ابتدا مادر بود. از ساعت ۶صبح تا ۱۱شب همه کارهای پختوپز و مرتبکردن خانه را برعهده داشت و همه امور هیئت را میچرخاند.
هنوز هم دیگ و پایهها در انبار حیاط است و هرکس لازم داشته باشد، آنها را میبرد. همه هممحلیها سر میزنند بهویژه آنها که شناخت کامل دارند، هر روز از مادر خبر میگیرند و همین باعث تسلای دل او میشود. خواهر و برادرها هم خانه مادر پاتوقشان است و همه اقوام و همسایهها در این چند شب خانه مادر بودند. امیدوارم با ظهور امامزمان (عج) همه مشکلات برطرف شود.